جدول جو
جدول جو

معنی خدای عرش - جستجوی لغت در جدول جو

خدای عرش
(خُ یِ عَ)
ملک العرش. خداوند تبارک و تعالی:
خدای عرش جهان را چنین نهاد نهاد
که گاه مردم از او شاد و گه بود ناشاد.
رودکی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بِ بَ مَ دَ / دِ)
خداترس. آنکه از خدای ترسد. آنکه از خدا بیم دارد. کنایه از متقی و پرهیزگار: جمشید در اول پادشاهی سخت عادل و خدای ترس بود. (نوروزنامۀ خیام).
- خدای ناترس، آنکه از خدای نترسد. بی ایمان. بی دین. ناپرهیزگار.
- ناخدای ترس، خدای ناترس:
ای ناخدای ترس مشو آینه پرست
رنج دلم مخواه و منه دل بر آینه.
خاقانی.
صبرم دهد خدای که آن ناخدای ترس
مست است و بی ملاحظه بیداد می کند.
ملا شانی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(بَ شُ مَ دَ / دِ)
خدافروش. ریاکار. منافق. آنکه بظاهر اظهار دین کند ولی در باطن بی اعتقاد باشد، آنکه ادعای الوهیت کند. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا